آدرس: مشهد، صیاد شیرازی 2 ، مجتمع مسکونی پارس ، برج الماس ، بال غربی ، طبقه منفی یک
map05138952650 : شماره تماس
phoneشنبه تا پنجشنبه : 6:30 صبح تا 09:00 شب
alarm_on
مقدمه
یوگای اشتانگا (Ashtanga Yoga) به معنای «یوگای هشتمرحلهای» است که در یوگا سوتراهای پاتانجلی بهعنوان راهی جامع برای رشد اخلاقی، ذهنی و معنوی معرفی شده است. این مسیر از اصول اخلاقی و خودشناسی آغاز میشود و با تمرینات جسمی و ذهنی به تمرکز، مراقبه و نهایتاً تجربهٔ یگانگی یا سامادهی ختم میگردد. هر یک از این مراحل، بعدی از تعالی انسان را هدف قرار میدهد.
جالب آنکه مفاهیم مشابه این مراحل در مکاتب معنوی گوناگون، از جمله اسلام، مسیحیت، بودیسم و عرفان شرقی و غربی نیز دیده میشود. در این مقاله، هر مرحله را شرح میدهیم و با آموزههای مشابه در دیگر سنتهای معنوی مقایسه میکنیم؛ مقایسهای مبتنی بر شباهتهای درونی و مفهومی.
۱. یاما – اصول اخلاقی جهانی
یاماها پنج اصل اخلاقیاند که روابط ما با دیگران را سامان میدهند:
آهیمسا: پرهیز از خشونت و آسیب؛ در گفتار، عمل و اندیشه.
ساتیا: صداقت و راستی.
آستهیا: پرهیز از دزدی یا تصاحب ناحق.
برهمهچاریا: استفاده آگاهانه از انرژی جنسی یا وفاداری.
آپاریگراها: رهایی از حرص، طمع و دلبستگی به اموال.
این اصول در مکاتب گوناگون نمود دارند. در بودیسم، پنج پرهیز اخلاقی شامل ترک خشونت، دزدی، دروغ و بیعفتی است. در ادیان ابراهیمی، مفاهیمی چون «ده فرمان» یا حرمت ظلم، دروغ و خیانت، بازتاب همین اصولاند. حتی در مکاتب عرفانی شرق و غرب، صداقت، مهربانی و سادهزیستی اصول بنیادیناند.
۲. نیاما – خودانضباطی در مسیر درون
نیاماها دستوراتیاند برای پرورش فرد از درون:
شاوچا: پاکیزگی جسم و ذهن.
سانتوشا: قناعت و رضایت درونی.
تاپاس: تمرین سختکوشی و استقامت.
سوادیایا: مطالعهٔ درون و متون مقدس.
ایشواراپرانیدانا: تسلیم در برابر آگاهی برتر یا حقیقت مطلق.
مسیحیت و اسلام بر پاکیزگی ظاهری و باطنی، قناعت، ریاضت، دعا و ذکر تأکید دارند. در بودیسم، «تلاش درست» و «تفکر درست» شباهتهایی با تاپاس و سوادیایا دارند. در عرفان اسلامی و مسیحی، تسلیم عاشقانه به ارادهٔ الهی، پایهٔ سلوک است.
۳. آسانا – سکون بدنی برای آرامش ذهنی
آسانا در اصل به معنای وضعیتی راحت و پایدار برای نشستن است. هدف از آن، فراهم کردن زمینهای برای تمرکز ذهن و مراقبهٔ طولانی است.
در ادیان مختلف، نشستن یا ایستادن آرام در هنگام نیایش یا دعا اهمیت دارد. مسلمانان در نماز با حرکاتی آرام بدن را در جریان ذکر قرار میدهند. راهبان مسیحی و بودایی در حالتهایی خاص، ساعتها در سکوت مینشینند. در عرفان، بدن ابزاری برای اتصال ذهن به معناست.
۴. پرانایاما – تنفس آگاهانه، پلی میان جسم و روح
پرانایاما به کنترل آگاهانهٔ نفس اشاره دارد؛ تنظیم دم، بازدم و حبس تنفس با هدف آرامسازی ذهن و گسترش آگاهی.
در مراقبهٔ بودایی، تنفس نقش محوری دارد. در تصوف، تنفس همراه با ذکر تبدیل به وسیلهای برای حضور در لحظه و اتصال به نور الهی میشود. حتی در سنتهای مسیحی و یهودی، دعاهای تکراری با ریتم تنفسی، آرامش عمیق ایجاد میکنند. نفس، در همهٔ این سنتها، حامل روح و آگاهی است.
۵. پراتیاهارا – بازگرداندن توجه از بیرون به درون
پراتیاهارا به معنای مدیریت ورودیهای حسی است؛ نه صرفاً بستن حواس، بلکه هدایت آگاهانهٔ آنها به سمت حضور درونی. این مرحله پلی است میان جنبههای بیرونی و درونی یوگا.
در رمضان، روزهداری تمرینی برای مهار اشتهای حسی است. در سکوتهای عارفانهٔ مسیحی یا سنتهای ذن بودایی، فرد با حذف محرکها، حضور را عمیقتر تجربه میکند. همچنین در برخی مکاتب مدرن یوگا، پراتیاهارا به معنای درگیر شدن آگاهانهٔ حواس با لحظهٔ حال بدون واکنش ذهنی تلقی میشود؛ مثلاً گوش دادن به صداها بدون قضاوت یا دیدن نور بدون دلبستگی.
۶. دارانا – تمرکز ارادی ذهن
دارانا یعنی نگهداشتن توجه بر یک نقطه یا موضوع؛ تمرین تمرکز یکنقطهای.
در مکاتب مراقبهمحور همچون ذن، تأکید بر تمرکز بر تنفس یا شعله شمع دیده میشود. در ذکرهای صوفیانه یا تکرار دعای عیسی در عرفان مسیحی، تمرکز ذهن بر یک واژهٔ مقدس، راهی برای آرامسازی ذهن است. همهٔ اینها، نوعی تمرین دارانا هستند.
۷. دیانا – مراقبهٔ عمیق و بیوقفه
دیانا حالتی است از توجه پیوسته و بدون وقفه به موضوعی واحد. ذهن در این مرحله همچون رودخانهای آرام بر یک هدف میچرخد.
مراقبهٔ دیانامحور در ذن، بودیسم تبتی، و عرفان شرقی رایج است. در سنتهای عرفانی غربی، «مشاهدهٔ حضور خدا» یا غرق شدن در ذکر یا نور الهی نمونههایی از این مرحله هستند. دیانا، آستانهٔ اتحاد با حقیقت است.
۸. سامادهی – یگانگی با حقیقت نهایی
سامادهی بالاترین مرحلهٔ یوگاست؛ حالتی از جذب کامل در آگاهی ناب که در آن تمایز میان مشاهدهگر، مشاهدهشونده و فرایند مشاهده از بین میرود.
در بودیسم، نیروانا حالتی از رهایی کامل است. در عرفان اسلامی، فنا فیالله و بقا بالله حالات مشابهیاند. در سنتهای عارفانهٔ مسیحی، تجربهٔ وصال عاشقانه با خدا (مانند تجربههای ترزا آویلا) با سامادهی همپوشانی دارد. در همهٔ این سنتها، اتحاد نهایی با حقیقت، پایان راه معنوی است.
نتیجهگیری
مسیر هشتگانهٔ یوگای اشتانگا، نهفقط راهی هندی، بلکه الگویی جهانی برای رشد انسانی و معنوی است. اصول اخلاقی، خودانضباطی، آرامسازی جسم و ذهن، تمرکز، مراقبه و تجربهٔ یگانگی، در اشکال گوناگون در مکاتب اسلامی، مسیحی، بودایی، و عرفانی شرق و غرب دیده میشوند.
این شباهتها نشان میدهد که راه درونکاوی و اتحاد با حقیقت، زبانی جهانی دارد؛ زبانی که انسانها، فارغ از مرز و نام، از طریق آن به سمت نور، آرامش، و آگاهی مطلق حرکت میکنند. در مقالات بعد به هر کدام این موارد بیشتر و عمیق تر خواهیم پرداخت.